Web Analytics Made Easy - Statcounter



زن جوانی به‌همراه همسرش به پلیس فتا مراجعه کرد و با پرونده‌ای که در دست داشت از کارآگاهان تقاضای کمک کرد.

به گزارش ایران ؛زن جوان نگران و مستأصل به نظر می‌رسید و شوهرش نیز با اینکه سعی داشت خودش را آرام نگه دارد اما گاهی در میان صحبت‌های همسرش سری به نشانه تأسف تکان می‌داد و با نگاهی غضب آلود به زن جوان خیره می‌شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


زن 38 ساله که شاکی اصلی پرونده بود، گفت: «مدتی قبل به پیشنهاد تعدادی از اقوام وارد شبکه‌های اجتماعی شدم. من که بجز رسیدگی به خانه و فرزندانم هیچ سرگرمی نداشتم پس از مدتی به شکلی افراطی وابسته این فضای جذاب شدم. گاهی حتی گذر زمان را متوجه نمی‌شدم و حسابی از خانه و بچه‌ها غافل شده بودم. در همین روزها به پیشنهاد یکی از دوستانم در یکی از پیام رسان‌ها عضو گروه آشپزی شدم. مطالب این گروه مربوط به پخت غذاها و دسرها بود و برایم جذابیت داشت به همین دلیل هر روز پیام‌های آن را می‌خواندم، تا اینکه با «سحر» آشنا شدم. او در همین گروه فعال بود و عکس روی پروفایلش نیز بسیار معقول و ساده بود‌. نخستین بار در صفحه خصوصی من درباره دستور پخت غذایی محلی سؤال پرسید و من هم طرز تهیه آن را برایش ارسال کردم.


همان پیام جرقه‌ای برای آشنایی ما شد. روزها می‌گذشت و رابطه ما عمیق و عمیق‌تر می‌شد. گاهی حتی روزی دو ساعت با هم در حال چت بودیم. هر روز منتظر پیام‌هایش بودم و اگر یک روز از او خبری نمی‌شد دلتنگش می‌شدم. من بواسطه شغل همسرم بیشتر ساعات روز تنها بودم و این دوستی مجازی حس خوبی به من می‌داد. «سحر» به نظرم دختر پخته و فهیمی می‌آمد و همین موضوع هم باعث شد خیلی زود به او اعتماد کنم.

مدتی از آشنایی‌مان گذشته بود که «سحر» از من خواست برایش عکس خودم و خانواده‌ام را بفرستم. از آنجا که وانمود می‌کرد دختر مقیدی است و خودش هم به سختی عکس‌هایش را فرستاد، درخواستش را قبول کردم. هیچ کس از این ارتباط خبر نداشت اما روحیه من حسابی عوض شده بود. یک روز «سحر» از من خواست برای آشنایی بیشتر با هم به خانه‌اش بروم یا جایی همدیگر را ملاقات کنیم. من هم بعد از اینکه با همسرم در این باره صحبت کردم و رضایت او را گرفتم با او قرار گذاشتم.

آنقدر به این دختر علاقه‌مند شده بودم که برای رسیدن روز ملاقات لحظه شماری می‌کردم اما تنها یک روز مانده به میهمانی دو نفره مان، «سحر» با یک پیام دنیا را روی سرم آوار کرد. او نوشته بود: «من آن کسی که تو فکر می‌کنی نیستم. این تنها راهی بود که می‌توانستم بعد از جدایی از همسرم بحران‌های روحی‌ام را کم کنم. در این مدت تو تنها مونسم بودی و به تو علاقه زیادی پیدا کردم. راستش من اصلاً «سحر» نیستم. اسم واقعی من «فرهاد» است. بارها خواستم این موضوع را به تو بگویم اما ترس از دست دادنت باعث می‌شد سکوت کنم. حالا هم می‌خواهم کنارم بمانی...»

هر جمله‌ای را که می‌خواندم سرم داغ می‌شد. چطور ممکن بود. اشک هایم بی‌اختیار پایین می‌ریخت و وقتی یاد حرف‌هایی که به او زده بودم می‌افتادم، به خودم فحش و لعنت می‌فرستادم. تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود که ارتباطم را با او قطع کنم و دیگر به پیام‌هایش پاسخی ندهم. اما او نه تنها شماره موبایل که شماره خانه و آدرسم را هم داشت و با عکس‌هایی که برایش فرستاده بودم راحت می‌توانست هر سوء‌استفاده‌ای از آنها بکند. البته دو روز بعد همین اتفاق هم افتاد و او در پیامی تهدید کرد که اگر به رابطه‌ام با او ادامه ندهم همه عکس هایم را پخش می‌کند. حتی چند ساعتی هم یکی از عکس هایم را روی پروفایلش گذاشت. من که بسیار سردرگم و پریشان بودم موضوع را به همسرم گفتم.

شوهرم وقتی فهمید چه حرف‌هایی بین ما رد و بدل شده و عکس هایم را هم برایش فرستاده‌ام مانند اسپند روی آتش شده بود. چند روزی فقط دعوا و داد و بیداد می‌کرد. من هم به او حق می‌دادم؛ پای آبرویش وسط بود. این کشمکش یک هفته‌ای ادامه داشت تا همسرم باور کرد که من به او دروغ نمی‌گویم. از همان روز خودش وارد عمل شد و پس از تحقیق با هم به دادسرای ویژه جرایم رایانه‌ای رفته و پس از طرح شکایت به پلیس فتا فرستاده شدیم.با توجه به اسناد و مدارک موجود در پرونده، رسیدگی به موضوع در دستورکار کارشناسان پلیس فتا قرار گرفت و مدتی بعد «فرهاد» شناسایی و در خانه‌اش دستگیر شد. او ابتدا منکر همه چیز بود اما وقتی با شواهد و مدارک روبه‌رو شد لب به اعتراف گشود و مدعی شد برای پر کردن تنهایی‌هایش دست به این کار زده است...»


سرهنگ دوم رامین پاشایی سرپرست اداره اجتماعی پلیس فتا با اشاره به مشکلات وآسیب‌های اعتماد کاذب در فضای مجازی به تمامی کاربران توصیه کرد هیچ گاه به هویت افراد در فضای مجازی اعتماد نکنند، زیرا مجرمان و تبهکاران به منظور اخاذی و دستیابی به اهداف شوم خود از هویت جعلی استفاده می‌کنند.


همچنین هرگز اطلاعات و تصاویر شخصی و خانوادگی خود را برای افرادی که نمی‌شناسند ارسال نکنند. وی تأکید کرد، افراد در صورت مواجهه با موارد مشکوک می‌توانند موضوع را با مراجعه به سایت پلیس فتا www.cybrepolice.ir بخش فوریت‌های سایبری، قسمت گزارش‌های مردمی ارسال کنند تا نقشه شیادان و کلاهبرداران ناکام بماند.

منبع: بیتوته

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۲۷۲۷۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شوهرم را کشتم که خودم را نجات دهم | ضربه مرگبار کارد به قلب مرد جوان

به گزارش همشهری آنلاین، اردیبهشت سال گذشته زن جوانی به نام مریم هراسان از خانه‌اش خارج شد و در حالی که از قتل شوهرش خبر می‌داد از همسایه‌ها کمک خواست. دقایقی بعد مأموران پلیس پاکدشت در محل حاضر شدند و پس از بررسی‌های اولیه مشخص شد مرد ۴۲ ساله‌ای به نام کریم با ضربه کارد به قلبش جان باخته است.

همسر مقتول پس از حضور در پلیس آگاهی به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا به مأموران گفت: ۴ سال پیش با کریم ازدواج کردم اما از همان روزهای اول زندگی‌مان به اختلاف خوردیم و مدام با هم دعوا می‌کردیم تا اینکه خانواده‌های‌مان توصیه کردند بچه‌دار شویم تا اختلاف‌هایمان حل شود. ۲ سال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاق‌تر از قبل می‌شد و ما همیشه با هم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی من را به باد کتک می‌گرفت. کار درست و حسابی نداشت و ما همیشه با مشکلات اقتصادی روبه‌رو بودیم.

وی درباره روز حادثه نیز گفت: صبح خواب بودم که همسرم با کتک بیدارم کرد و از من خواست به‌سرعت برایش صبحانه آماده کنم. در حال درست کردن چای بودم که به دلیل مخارج نوزادمان با من دعوا کرد و گفت چرا بچه را از شیرخشک نمی‌گیری و چرا از پوشک استفاده می‌کنی؛ من پول خرید شیرخشک و پوشک ندارم.

متهم ادامه داد: بعد هم به من گفت باید گوشی تلفنم را به او بدهم تا آن را چک کند. وقتی من مخالفت کردم به جانم افتاد و کتکم زد. با دستانش گلویم را فشار داد به‌طوری که چشم‌هایم سیاهی رفت. در حالی که برای نجاتم تقلا می‌کردم دستم به چاقویی خورد و آن را برداشتم و ضربه‌ای به او زدم که روی زمین افتاد و غرق در خون شد.

در این میان پزشکی‌قانونی نیز در گزارشی علت مرگ را پارگی شریان‌های قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد. با تکمیل تحقیقات و اعتراف صریح متهم، صحنه جرم بازسازی شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای این جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خود و نوه خردسالشان درخواست قصاص کردند.

پدر کریم به قضات گفت: متهم برای تبرئه خودش دروغ گفته؛ پسرم هیچ‌گاه او را کتک نزده بود. ما نمی‌دانیم واقعا چه اتفاقی افتاده و عروسمان چگونه با بی‌رحمی پسرمان را به قتل رسانده است، اما هرگز حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص او را داریم.

پس از آن متهم به جایگاه رفت و به قضات گفت: روز حادثه با شوک ضربه‌های کریم از خواب پریدم. بعد هم سر موضوعی با من درگیر شد و گلویم را گرفت. داشتم خفه می‌شدم و از آنجا که همسرم مرد تنومندی بود، نمی‌توانستم خودم را از دستش نجات دهم و چشم‌هایم سیاهی ‌رفت.

دستم را روی زمین می‌کشیدم که به یکباره دستم به کارد میوه‌خوری خورد و آن را جلوی سینه‌اش گرفتم تا بترسد و رهایم کند اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد. آنقدر شوکه شده بودم که نمی‌دانستم چه کار کنم تا به خودم آمدم از همسایه‌ها کمک خواستم.

در ادامه قاضی از متهم پرسید شما چاقو را برای ترساندن همسرتان جلوی قفسه سینه‌اش گذاشتید یا برای دفاع از خودتان؟

متهم جواب داد: برای ترساندن همسرم. من چاقو را بین خودم و او قرار دادم تا گلویم را رها کند اما او قصد جانم را کرده بود.

با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

کد خبر 849554 منبع: ایران برچسب‌ها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران

دیگر خبرها

  • پاول دورف، تلگرام را امن‌تر از واتساپ و سیگنال می‌داند
  • خبر خوب برای اورتون؛ فرهاد مشیری از توافق برای فروش باشگاه خارج می‌شود
  • به روز رسانی| هاشمی: قول حضور در جام یونس شکوری را داده بودم
  • آغاز تولید مستند پنجاه بدر در قزوین
  • چرا موبایلمان هک می‌شود؟ | تنها راه‌ جلوگیری از هک شدن در اینستاگرام، تلگرام و واتس‌اپ
  • روز جهانی پسر ۱۴۰۳ + پیام، متن و عکس تبریک
  • تنها باشگاهی که به رئال تبریک نگفت
  • برای نجات خودم شوهرم را کشتم
  • شوهرم را کشتم که خودم را نجات دهم | ضربه مرگبار کارد به قلب مرد جوان
  • متهم به قتل: برای نجات خودم شوهـرم را کشتم